فصل سوم سریال The Last of Us قرار است سه روز حضور اَبی در سیاتل را به تصویر بکشد، و صحنههایی از بازی ویدیویی در آن وجود دارد که بیصبرانه منتظریم ببینیم چگونه در نسخهی لایو اکشن بازسازی میشوند.
در پایان فصل دوم سریال، درست زمانی که الی قصد داشت از جستوجوی اَبی دست بکشد، اَبی او را پیدا کرد. او در سینما، الی را با اسلحه تهدید کرد و سپس تصویر سیاه شد. در آخرین لحظات فصل، میبینیم که اَبی از خواب بیدار میشود و زیرنویسی ظاهر میشود که میگوید «سه روز قبل».
این پایانبندی تأیید میکند که سریال، همان ساختار روایی خاص بازی را دنبال خواهد کرد. فصل سوم از نگاه اَبی روایت خواهد شد و سه روز گذشته را از زاویه دید او به تصویر خواهد کشید. در حالی که مسیر داستانی الی حول محور انتقام میگردد، داستان اَبی بیشتر به سوی رستگاری میرود؛ و نشان میدهد که چگونه پس از گرفتن انتقام، دوباره انسانیتش را بازمییابد و این موضوع از طریق نقش حمایتی او نسبت به لو (Lev) بهخوبی به تصویر کشیده میشود.
فهرست مطالب
۸. اَبی، لو و یارا از جنگل فرار میکنند

وقتی اَبی در سینما با الی روبهرو شد، دور گردنش رد سوختگی طناب دیده میشد؛ که نشان میدهد دستکم یکی از لحظات نمادین بازی قطعاً در فصل سوم رخ خواهد داد. اَبی این جراحت را زمانی بهدست میآورد که توسط سرافایتها (فرقهای متعصب) اسیر شده و در یک فضای تاریک جنگلی، از طناب دار آویزان میشود. او ناچار میشود با دو عضو فراری این فرقه، لو و یارا، متحد شود تا از آن موقعیت نجات یابد.
البته ممکن است اثرگذاری این صحنه در سریال تا حدی کاهش پیدا کند، چرا که پایان فصل دوم تصمیمی عجیب گرفت: الی توسط سرافایتها به دار آویخته شد اما تنها چند ثانیه بعد، به طرز معجزهآسایی نجات یافت. با این حال، برخورد اَبی با سرافایتها بسیار تنشزاتر است؛ چرا که پس از فرار از اعدام، او و همراهان زخمیاش هنوز باید از دل جنگلی فرار کنند که پر از استاکرها است.
سریال تا اینجا موجودات استاکر را بهخوبی و وفادار به بازی به تصویر کشیده، بنابراین این بخش هم به احتمال زیاد به همان اندازه در تلویزیون دلهرهآور و ترسناک خواهد بود.
۷. اسنایپر

در پایان فصل دوم سریال The Last of Us به یکی از صحنههای مهم بازی اشاره شد؛ زمانی که خبر میرسد یک تکتیرانداز نیروهای ولف را در اسکله (مارینا) زمینگیر کرده است. از آنجا که تیراندازی از راه دور تخصص تامی است، الی و جسی حدس میزنند که احتمالاً او پشت این حمله است. در همین لحظه، الی فاش میکند که هنوز هم مصمم است اَبی را پیدا کند. در حالی که جسی راهی اسکله میشود تا به تامی کمک کند، الی به سمت آکواریوم میرود تا اَبی را پیدا کند.
در بخش مربوط به اَبی در بازی، مشخص میشود که او واقعاً در همان اسکله حضور دارد و در حال پناه گرفتن از تیراندازی دقیق تامی است.
تکتیرانداز ناشناس یکی از ویژگیهای جذاب گیمپلی بازی است، و غافلگیریای که مشخص میکند این تیرانداز مزاحم، در واقع تامی است، یکی از پیچشهای جالب داستانی بازی محسوب میشود؛ هرچند ممکن است در نسخه تلویزیونی آنقدر تأثیرگذار نباشد. اما سریال صرفاً محدود به زاویه دید اَبی نیست. این امکان وجود دارد که ماجرا را از دید تامی هم به تصویر بکشد و مسیر روایت را کاملاً دگرگون کند.
۶. اَبی و لیو از پل ترسناکی عبور میکنند

در پایان فصل دوم سریال The Last of Us، هنگامی که الی و جسی از میان ویرانههای سیاتل عبور میکنند، یک نمای بازِ کوتاه، جرثقیل شکستهای را نشان میدهد که بین دو آسمانخراش در پسزمینه آویزان شده است. این تصویر، اشارهای وسوسهانگیز به یکی از هیجانانگیزترین سکانسهای اکشن در بخش مربوط به اَبی در بازی است. وقتی اَبی و لو برای رسیدن سریعتر به بیمارستان به میانبُری نیاز دارند، لو از شبکهای مخفی از پلهای موقتی میگوید که سرافایتها برای عبور و مرور در سطح شهر از آنها استفاده میکنند.
در طول بازی، مشخص میشود که اَبی از ارتفاع بهشدت میترسد؛ ترسی فلجکننده که در این سکانس به اوج خود میرسد، جایی که او ناچار میشود از روی پلی باریک، صدها متر بالاتر از سطح زمین، عبور کند. با مه غلیظی که آسمان را فرا گرفته، پرچم پاره و رهاشده آمریکا که بر فراز جرثقیل در باد میلرزد، و وحشتی که در چهره و حرکات اَبی موج میزند، این صحنه فضایی دلهرهآور و خیرهکننده دارد که بازآفرینی آن در قالب سریال کار آسانی نخواهد بود.
۵. اَبی و لیو در میانه میدان مبارزه

پایان فصل دوم سریال The Last of Us پر بود از اشارههای مستقیم به حمله قریبالوقوع نیروهای W.L.F. به جزیرهی سرافایتها. این اشارههای آشکار همگی مقدمهای بودند برای ماجراجویی روز سوم اَبی، جایی که او باید همراه با لو از این جزیرهی جنگزده فرار کند. از آنجا که اَبی یک فراری از W.L.F. محسوب میشود و لو نیز از سرافایتها گریخته، هر دو جناح درگیر جنگ آنها را دشمن میدانند و خواهان مرگشان هستند.
یکی از تماشاییترین و نفسگیرترین صحنههای بازی در این بخش اتفاق میافتد: جایی که اَبی و لو یک اسب میدزدند و از میان میدان نبردی شعلهور میتازند. روستای سرافایتها، «هیون»، به جهنمی سوزان بدل شده و در حالی که از هر طرف مورد حملهی نیروهای ولف و سرافایت قرار میگیرند، این دو به زحمت جان سالم به در میبرند.
تماشای این سکانس حماسی در نسخهی لایو اکشن، با همان تیمی که صحنهی نبرد جکسون در فصل دوم را اجرا کرد، بدون شک هیجانانگیز و بهیادماندنی خواهد بود.
۴. سقوط

پس از سقوط از روی پلی که قرار بود آنها را به آسانسور خدماتی و در نهایت به نقطهای امن برساند، اَبی و لو ناچار میشوند از میان ساختمان عبور کنند. این هتل بمبخورده، در واقع به لانهای متروک و وحشتناک از آلودهها تبدیل شده است. دیوارها پوشیده از قارچ کوردیسپس شدهاند و تقریباً هر اتاق پر است از کلیکرها، بلوترها، شمبلرها و استاکرهایی که با محیط اطراف درآمیختهاند.
این مرحله که با نام «سقوط» شناخته میشود، یکی از ترسناکترین بخشهای کل بازی به شمار میآید. تماشای بازسازی این صحنه در قالب لایو اکشن در فصل سوم بدون شک هم وحشتبرانگیز و هم لذتبخش خواهد بود. با توجه به کیفیت جلوههای ویژهی موجودات در دو فصل گذشته، تیم تولید سریال احتمالاً این صحنه را نیز به شکلی بینقص و نفسگیر به تصویر خواهد کشید.
۳. حمایت اَبی از لیو در برابر آیزاک

در حالی که اَبی و لو تلاش میکنند از جزیرهی سرافایتها فرار کنند، با تعدادی از سربازان W.L.F. مواجه میشوند و در همین لحظه آیزاک نیز از راه میرسد. اَبی اسلحه را به سمت نیروهای ولف میگیرد و لو را پشت سر خود نگه میدارد تا از او محافظت کند. آیزاک دستور میدهد کنار برود تا بتواند لو را بکشد، اما اَبی امتناع میکند.
پس از فرار از دست نیروهای ولف و پناه گرفتن در ساختمانی در نزدیکی، لو که از شدت ترس و شوک به هم ریخته، به اَبی میگوید: «اونا مردم تو بودن.» اما اَبی با قاطعیت پاسخ میدهد: «تو مردمی!»
همین جمله، نقطهی عطفی است که پیوند عمیق میان اَبی و لو را محکم میکند. دیگر اَبی عضوی از ولف نیست؛ او حالا بهطور کامل نقش خواهر بزرگتر و محافظ لو را پذیرفته است. درست مثل رابطهی جوئل و الی، این دو نیز به جامعهای کوچک و مستقل بدل شدهاند؛ جامعهای متشکل از فقط دو نفر.
۲. لیو اَبی را مجاب میکند جان الی و دینا را نجات دهد

در پایان بخش مربوط به اَبی در بازی The Last of Us Part II، داستان به نقطهی آغاز خود بازمیگردد؛ همان رویارویی تلخ و نفسگیر در تئاتر، این بار از زاویه دید اَبی. پس از نبردی سخت، اَبی بر الی غلبه میکند و دستش را میشکند. در ادامه، دینا به او حملهور میشود، اما اَبی به سرعت او را نیز شکست میدهد.
الی با التماس از اَبی میخواهد به دینا آسیبی نرساند، چون او باردار است.
اما از نگاه اَبی، این درخواست غیرمنصفانه است؛ چرا که الی، دوست باردار او را بهتازگی کشته است. بنابراین از دیدگاه او، کشتن دینا میتواند نوعی «چشم در برابر چشم» و عدالتِ متقابل باشد و همچنان قصد انجامش را دارد.
اما درست در لحظهی آخر، لو وارد میشود و مانع او میشود. معصومیت و انسانیت لو، الهامبخش اَبی میشود تا دینا را ببخشد و از تکرار همان اشتباهی که پیشتر با جوئل مرتکب شده بود، پرهیز کند. این لحظه، نقطهی واقعی دگرگونی در شخصیت اَبی است؛ جایی که او مسیر انتقام را برای رستگاری کنار میگذارد.
۱. رتکینگ

یکی از مورد انتظارترین صحنههای بخش اَبی در بازی، نبرد نفسگیر او با موجودی موسوم به «رتکینگ» (Rat King) است. وقتی اَبی مخفیانه وارد زیرزمین بیمارستان، فضایی آلوده به قارچهای اسپور، میشود تا تجهیزات جراحی پیدا کند، ناگهان با موجودی وحشتناک مواجه میشود: ترکیبی کابوسگونه از چندین آلوده که در طول سالها به هم جوش خوردهاند.
کریگ مازین، یکی از سازندگان سریال، پیشتر حضور «رتکینگ» را در فصل سوم تأیید کرده است.
اما «رتکینگ» تنها یک موجود ترسناک نیست؛ بلکه کارکردی نمادین دارد. این هیولا، ماشینی توقفناپذیر برای کشتار است که بیمارستان را درمینوردد و اَبی با آن در بخشی بهنام مرکز تروما مواجه میشود. این برخورد، بهنوعی تجسم هیولایی از جوئل است؛ نمادی از زخمی روانی که اَبی همچنان با خود حمل میکند.
از میان تمام لحظات مربوط به اَبی که بیصبرانه منتظر دیدنشان در فصل سوم The Last of Us هستم، این یکی بدون تردید هیجانانگیزترین است.
منبع: SR
منبع خبر: گیم فا